در اینجا موضوع و خواستهی ما افزایش بهرهوری و درنتیجه رضایت شغلی است و این امر نتیجهای دوطرفه خواهد داشت. افزایش بهرهوری که در موفقیت سازمانی تأثیر میگذارد و مستقیماً این بهرهوری روی رضایت شغلی کارکنان نیز خود را نمایان خواهد کرد.
بدین ترتیب باید گفت این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود که باید از تمامی جوانب مورد بررسی قرار گیرد تا هر فردی با توجه به تمام ویژگیهای خود از جمله تحصیلات، استعداد، علاقه، شخصیت و مهارتهایش در شغل متناسب خود قرار گیرد.
اهمیت گزینش و انتخاب درست کارکنان
هرپ کلهر herb kelleher که یکی از افراد موفق در حوزهی هواپیمایی در دنیاست نقلقول جالبی دارد که میگوید: اگر نگرش مثبتی نداری استخدامت نمیکنیم، حتی اگر از مهارتهای بالایی برخوردار باشی! چراکه ما میتوانیم سطح مهارتها را با آموزش ارتقا دهیم اما نمیتوانیم نگرش تو را تغییر دهیم.
تمامی شرکتها و در صدر آنها مدیران منابع انسانی در استخدام و گزینش افراد جدید برای خود برنامههای خاصی را دنبال میکنند. برخی، از پرسشنامهها و فرمهای مصاحبهای استفاده میکنند که به مهارتها و تحصیلات فرد توجه دارند و در آنها جایی برای تعیین و تشخیص شخصیت فرد وجود ندارد.
برخی دیگر نیز با گزینشهای مصاحبهای برخی مهارتهای نرم و گفتاری مانند روابط اجتماعی فرد را مورد سنجش قرار میدهند و متأسفانه کمتر سازمانی پیدا میشود که برنامهی جامع و کاملی برای گزینش افراد با توجه به تمام جوانب شخصیتی و رفتاری فرد ارائه دهد.
شاید دلیل آن آشکار نشدن اهمیت تأثیرگذاری شخصیت و نگرش فرد نسبت به شغلش بر تمام ابعاد زندگی فرد و بهخصوص موفقیت یک سازمان است. زمانی که یک شغل و حرفه با ابعاد و ویژگیهای یک فرد هماهنگی و تناسب بالایی داشته باشد فرد از نظر شغلی فرد موفقی تلقی میشود که میتواند میزان بهرهوری و کارایی بالایی بر سازمان خود داشته باشد و در حالت برعکس موجب هدر رفت زمان، انرژی و منابع مالی خواهد شد.
عوامل مؤثر در گزینش و انتخاب کارکنان
در گزینش و انتخاب یک فرد در یک شرکت و یا یک سازمان خاص در هر حوزه و حیطه، عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند که باید مدیران منابع انسانی نسبت به وجود یا عدم وجود آنها در افراد اطمینان حاصل کنند و در این حالت بهترین گزینش را طرحریزی کنند.
بسیاری از شرکتها با اندازهگیری مهارتهای سخت کارکنان خود مشکلی ندارند اما در تشخیص مهارتهای نرم تا حدودی به مشکل برمیخورند که بهتر است در این مرحله از منابع و افراد متخصص در این زمینه یاری بطلبند. در حالت کلی چندین فاکتور مهم و بسیار تأثیرگذار در تناسب و هماهنگی شغل و فرد وجود دارد که در ادامهی مطلب به آنها اشاره خواهیم کرد.
تحصیلات و ارتباط آن با گزینش کارکنان
شاید به نظر مهمترین و اصلیترین گزینهی یک فرم استخدامی و یک مصاحبهی گزینشی همین مورد باشد که فرد در چه رشتهای و تا چه درجهای تحصیلات دارد. باید بگوییم تحصیلات یک فرد در حوزهی مرتبط با شغل خود بسیار مهم است.
فرد با داشتن تحصیلات دانشگاهی در یک حوزهی خاص، علوم و دانش پایهی آن علم را میآموزد و در آن رشته متخصص میشود. با اینکه در سالهای اخیر کارفرمایان و مدیران شرکتها از کمبود توانایی و تخصص کافی در افراد تحصیلکرده شکایت میکنند که آن هم در درجهی اول به سیستم آموزشی کشورمان مربوط میشود، بااینحال نمیتوان این مشکل و عدم توانایی را به تمام افراد تحصیلکرده تعمیم داد که البته باید در بررسیهای خود در گزینش افراد، تحصیلات را با نگاهی عمیقتر و متفاوتتر مورد بررسی قرار دهیم.
شخصیت و ارتباط آن با گزینش کارکنان
اگر کمی دقیق به محیط پیرامون خود و افراد مختلف در جامعه بنگریم، میبینیم که هر یک از افراد دارای علایق، ویژگیهای رفتاری، واکنشهای احساسی و درک و نگرش خاصی نسبت به جهان هستند که آنها را از دیگران متمایز مینماید و این تفاوتها در قالب شخصیت فرد جای دارند. عوامل محیطی، پیشینهی خانوادگی، شرایط مالی، فاکتورهای ژنتیکی و موقعیت و پیامدهای آنها، در شکلگیری شخصیت فرد اثرگذار است.
شخصیت بر هر آنچه ما فکر میکنیم، باور داریم، تمامی چیزهایی که برای ما ارزشمند است و نیز بر انتظارات ما از دیگران، تأثیر میگذارد. حتی میتوان گفت، هر آنچه ما دربارهی دیگران فکر میکنیم، به شخصیت ما ارتباط پیدا میکند.
افراد دارای تیپهای شخصیتی متفاوتی هستند و هر تیپ شخصیتی در زیرمجموعهی خود دارای ویژگیهایی است که افراد را از یکدیگر متفاوت میکند و به عبارت سادهتر شخصیت فرد میتواند او را در انجام کاری موفق و در انجام کاری دیگر با شکست مواجه سازد. امروزه اهمیت و تأثیر شخصیت بر تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی افراد بر کسی پوشیده نیست. شخصیت و تفاوتهای آن میتواند در گزینش فرد در شرکتها و سازمانها تأثیر به سزایی داشته باشد.
مدیران شرکتها و منابع انسانی برای بالا بردن عملکرد بهتر افراد و کارکنان خود بهتر است شخصیت آنها را بشناسند و نسبت به آن زمینهی شغلی فرد را مشخص کنند. برای پی بردن به شخصیت افراد میتوان بهراحتی از تستهای شخصیتشناسی معتبر استفاده کرد.
مهارتها و ارتباط آن با گزینش کارکنان
برخی مهارتها اکتسابی هستند و افراد میتوانند با گذراندن دورههای خاص آنها را بیاموزند، برخی دیگر نیز ذاتی هستند و در بطن وجودی فرد ریشه دارند که به آنها استعداد گفته میشود. برخلاف استعداد، تواناییها چیزهایی هستند که میتوان آنها را فرا گرفت.
شاید حتی بعضی اوقات چندین سال طول بکشد تا فرد بتواند توانایی خاصی را بهصورت کامل و تأثیرگذار به دست آورد. این تواناییها در انجام شغل افراد بسیار تأثیرگذار هستند، بهخصوص برخی مهارتهای اجتماعی که هر شرکت و سازمانی با توجه به حیطهی کاری خود میتواند بیشتر از سایرین به آنها نیاز پیدا کند. وجود مهارتهای فوق در افراد، قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمدی آنها را افزایش میدهد.
برای مثال برخی شرکتها به افرادی با فن بیان قوی نیاز دارند، در این حالت باید به وجود یا عدم وجود این مهارت در افراد آگاهی به دست آورد. برخی از این مهارتهای اجتماعی که در کسبوکار به آنها نیاز پیدا خواهیم کرد شامل: فن بیان و سخنوری، فن مدیریت زمان، قابلیت بیان افکار در تبادلات اجتماعی، دانش نسبت به نقشها و ارزشهای اجتماعی، مهارت درک شرایط مختلف اجتماعی، مهارتهای حل مسئله و مهارتهای ایفای نقشهای اجتماعی و… میباشند.
استعداد و ارتباط آن با گزینش کارکنان
استعداد به توانایی ذاتی و طبیعی افراد برای انجام کاری خاص گفته میشود. یک شخص بااستعداد در یک زمینه یا موضوعی خاص نیازی ندارد که تلاش زیادی را برای بروز این توانایی و استفاده از آن کند. وجود استعداد در حیطهی شغلی و ارتباط و هماهنگی آن با شغل فرد، میزان سازگاری فرد را با شغلش را بالا برده و موجب میشود او در مدتزمان کمتری نسبت به بقیه بتواند تسلط کافی در شغلش پیدا کند.
با بررسی و طرح سؤالهایی پیرامون این توانایی ذاتی، میتوان به وجود آن در افراد پی برد و در اعطای مسئولیتها بهتر و دقیقتر عمل کرد که نتیجهی این امر نیز کسب موفقیت و رضایت بیشتر برای مدیران و کارکنان خواهد بود.
علاقه و ارتباط آن با گزینش کارکنان
برای اینکه یک فرد بتواند مشکلات و مسائل مرتبط با شغل خود را تحمل کند یا به عبارت بهتر بتواند آنها را به نحو صحیح مدیریت کرده و برطرف سازد، باید به آن علاقه داشته باشد. علاقه یکی از مهمترین اصول در انتخاب یک شغل است که در درجهی اول خود فرد باید از علایق خود اطمینان حاصل کند تا بتواند در شغل خود رضایت کافی را به دست آورد.
در انتخاب و گزینش افراد بررسی علایق آنها میتواند مسئولیتپذیری آنها را نسبت به شغلشان بالا برده و موجب افزایش بهرهوری و رضایت شغلی شود.
اهمیت تستهای روانشناسی در انتخاب و گزینش افراد
تقریباً ۱۸ درصد شرکتها در حال حاضر از تستهای روانشناسی شخصیتشناسی در فرآیند استخدام خود استفاده میکنند.
ارتباط زیادی بین نتایج تستهای روانشناسی و پیشبینی عملکرد شغلی افراد در فرآیند استخدام وجود دارد. بر همین اساس شرکتها برای کاهش ریسک استخدامهای اشتباه، از تستهای روانشناسی بهره میبرند. البته این آمار با توجه به نیاز جوامع درحالتوسعه، بسیار اندک است که باید مورد توجه روانشناسان صنعتی سازمانی قرار گیرد.
استفادهی درست از این تستها میتواند احتمال موفقیت کارکنان را بالا ببرد. علاوه بر این، عدم هماهنگی فرد انتخابی در یک سازمان با شغل و سمت وی میتواند سازمان و شرکت مورد نظر را با هزینههای بالایی روبرو سازد و موجب اتلاف وقت گردد که از این نظر میتواند برای مدیران شرکتها استفاده از این تستها مهم تلقی شود.
زمانی که مسئولین استخدام و مدیریت منابع انسانی از روش صحیحی برای گزینش افراد، از تستهای روانشناسی مناسب استفاده کنند، میتوانند به شکل بارزی احتمال گزینش و حفظ استعدادهای مناسب را افزایش دهند.