اخبارکار – «پیتر کاپلی» مدیر مرکز منابع انسانی وارتون، بازار کار این روزها را اینطور توصیف کرده: «همه به دنبال استخدام کسی هستند که سه سال سابقه کار داشته باشد. هیچکس نمیخواهد سه سال تجربه به کارجوها بدهد.» برخلاف گذشته، شرکتها حالا ترجیح میدهند پول کمتری را صرف توسعه داخلی و آموزش نیروها کنند و به جایش، مایلند آن را خرج جذب نیروهای ممتاز کنند.
کاپلی میگوید: «حالا همه چیز حول محور جذب استعدادهاست و این یعنی استخدام نیرو از میان کارکنان یکدیگر. اما اگر شغل ردهپایینی نداشته باشید که نیروهای تازهکار در آن آموزش ببینند، یا اگر توقع داشته باشید خودشان از بدو استخدام، راه و چاه را بدانند، کار پیدا کردن برای جوانهای فارغالتحصیل به شدت سخت خواهد شد.»
وبسایت «ایندید» نیز از بیش از ۵هزار نفر نظرسنجی کرده و نتیجه نشان داده که ۲۶درصد افراد به دلیل نداشتن سابقه کار یا سابقه کار مرتبط، نتوانستهاند شغل دلخواه خود را به دست آورند. اما چطور سابقه موردنیاز برای ورود به اولین شغلمان را به دست بیاوریم؟
به طور کلی، اگرفردی ۸۰درصد از شرایط استخدام را داشته باشد واجد شرایط محسوب میشود. اگر کسی این شرط را نداشت ، راههایی وجود دارند که رزومهاش را تقویت کند:
۱- کارورزی. تحقیقات نشان داده که شرکت در یک دوره کارورزی در دوران دانشگاه میتواند شانس استخدام در یک شغل در سطح دانشجویی را دوچندان کند. بعضی از دورهها حتی به دانشجو حداقل حقوق را پرداخت میکنند اما فراموش نکنید که بعضیها فقط مدرک میدهند.
۲- کار داوطلبانه. هزاران موسسه غیرانتفاعی برای ایجاد تغییر در حوزه کاریشان به کمک نیروهای داوطلب متکی هستند. سراغ سازمان مورد علاقهای باید رفت و مهارتها را به آنها پیشنهاد کرد و به طور دقیق توضیح داد که علاقه به چه نوع کاری دارید .
۳- کسب و کار جانبی. از روحیه کارآفرینی باید استفاده کرد و کسب و کار جانبی خودراه انداخت ، اگر کسب و کار با مسیر شغلی مرتبط باشد که چه عالی! اما این مسئله ضرورت ندارد. در هر صورت درکسب و کار جدید ، مهارتهای جدیدی آموخته می شود که همزمان، پتانسیل رهبری را نیز نشان میدهند.
اما برویم سراغ نکاتی برای به دست آوردن اولین شغل بعد از فارغالتحصیلی. «جسیکا برودی»، مدیرعامل گروه مشاوره برودی، به کارجوها توصیه می کند که در آگهیها به دنبال کلیدواژههایی مثل «آموزش» یا «برنامه آموزشی» بگردند چون بعضی شرکتها برنامههایی مختص افراد تازهکار دارند. معمولا شرکتهای بزرگ که به منابع بیشتر دسترسی دارند چنین امکانی را فراهم میکنند. البته احتمالا افراد زیادی برای به دست آوردن چنین فرصتی سر و دست میشکنند. برودی همچنین پیشنهاد میکند کارجویان به دنبال شغلهایی باشند که مناسب تازه فارغالتحصیلها هستند، مثل فروش، پشتیبانی مشتری یا تحقیق و عملیات.
این ذهنیت را کنار بگذار که «اولین شغلم باید شغل رویاهایم باشد.» هدف این است که تجربه کسب کنی و برای شغل بعدیات آماده شوی. بهعلاوه، بعضی شرکتها وقتی میبینند در کارت موفقی، پیشنهاد میکنند به واحد دیگری منتقل شوی.
او به کارجویان توصیه می کند : «باید شبکهسازی کنید و تا جایی که ممکن است فرصتها را جستوجو و کشف کنید. مثل اسفنج باشید و دانش و اطلاعات کسب کنید. با آدمها درباره تجربیات حرفهایشان صحبت کنید؛ چه آشناها، مثل دوستان قدیمی یا همباشگاهیها و چه خارج از شبکه ارتباطی. از تماس با افرادی که نمیشناسید نترسید. شاید لابهلای این ارتباطات فهمیدید که شرکت مورد علاقهتان، نیرویی دارد که تازه فارغالتحصیل شده و کارش را آنجا شروع کرده. خودتان را معرفی کنید و از او بپرسید چطور وارد آن شرکت شده.»
فراموش نباید کرد که هر شغلی تجربههای ارزشمندی به ارمغان میآورد که در شغل بعدی کمک خواهد کرد. «مهارتهای قابل انتقال»، مهارتهایی هستند که در چند حوزه و صنعت به کار میآیند و میتوان آنها را از شغلی به شغل دیگر برد. معمولا این مهارتها از نوع «نرم» هستند یا ویژگیهایی هستند که نحوه کار کردن را شکل میدهند (برخلاف مهارتهای فنی که طی آموزش کسب می شوند).
و در پایان، یک نمونه نامه پوششی:
«من در یک محیط پرتکاپو، انجام همزمان چند وظیفه و مدیریت اولویتها را یاد گرفتم. مهارتهای میانفردی و ارتباطی، رسیدگی به سوالات مشتریان، حل مشکلات و حصول اطمینان از رضایت مشتری در هر تعامل از جمله مهارتهایی هستند که کسب کردم. و به واسطه همکاری نزدیک با همکارها، تجربیات ارزشمندی در رابطه با کار تیمی و همکاری به دست آوردم و توانستیم با هم، امور را بدون دردسر پیش ببریم و استانداردهای شرکت را ارتقا دهیم.» .
نویسنده: Alison Green
منبع: Indeed