• امروز : دوشنبه - ۳ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 23 December - 2024
7
گفت و گو با معلم ناشنوایان:

دست‎‌های معلمی که در شهرضا دانش و ایثار را روایت می‌کند

  • کد خبر : 16510
  • ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۱
دست‎‌های معلمی که در شهرضا دانش و ایثار را روایت می‌کند
خوش‌ذوقی و دغدغه‌مندی را هدف خود در مسیر معلمی قرار داده و معتقد است که در این کار لذت معنوی و شور و هیجان وافری نصیبش می‌شود و برکت آن را در زندگی خود احساس کرده است و علاقه بسیاری به خدمت‌رسانی و کمک به دانش‌آموزان خود که ناشنوا هستند، دارد.

اخبارکار – به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، معلم، اندیشمندی رهایی‌بخش و روشن‌فکری تحول‌آفرین است که ویژگی‌اش شجاعت اخلاقی و نقادی است؛ اگر تربیت را فراهم کردن زمینه‌های بالندگی و متعادل ساختن آدمی بدانیم و هدف از آن را فعلیت بخشیدن به استعدادهای وجودی انسان‌ها برای کمال و قرب الهی در نظر داشته باشیم، معلمان و مربیان در تحقق این امر نقش ارزنده و بسزایی داشته و دارند.از میان معلمانی که آموزش و ایثار را بخش جدایی‌ناپذیر زندگی خود می‌دانند، گفت‌وگویی با الهام کامیابی، معلمی که با وجود محدودیت شنوایی با ذوق و شوق فراوان در مدرسه باغچه‌بان به امر آموزش دانش‌آموزان می‌پردازد، داشتیم، وی همچنین به دانش‌آموزان استثنایی آموزش می‌دهد که از وسایل بازیافتی، وسایل کاربردی بسازند که این امر نشانه خلاقیت سرشار این معلم توانمند است.
الهام کامیابی با اشاره به بخشی از زندگی خود اظهار می‌کند: معلمی ناشنوا هستم و در شهرضا به دنیا آمده‌ام و اکنون در مدرسه‌ای مربوط به کودکان ناشنوا مشغول به تدریس هستم، با وجود اینکه در دوره تحصیلم امکانات مناسب برای ادامه تحصیل افراد ناشنوا نبود، در پنج سالگی به مدرسه‌ای به نام باغچه‌بان رفتم و دوره ابتدایی را آنجا به پایان رساندم و در کنار ادامه تحصیل که علاقه زیادی به خیاطی داشتم، برای گذراندن اوقات فراغت در آموزشگاه خیاطی ثبت‌نام کردم و مشغول کار خیاطی شدم.

تلاش پدر برای تحصیل دختر

معلم تلاشگر ادامه می‌دهد: پدرم که متوجه علاقه بسیار من نسبت به درس خواندن بود، کتاب‌های سال اول راهنمایی را تهیه کرد تا در منزل با کمک او و برادر بزرگم شروع به مطالعه کنم، در پایان سال نیز همراه با دیگر دانش‌آموزان در امتحانات شرکت و به لطف خدا نمره قبولی را کسب کردم، سپس در مدرسه راهنمایی ثبت‌نام شدم و توانستم سال‌های دوم و سوم را هم پشت سر بگذارم و مدرک سوم راهنمایی را کسب کنم.
وی می‌گوید: برای ادامه تحصیل، خانواده‌ام مشکلات زیادی مانند اجاره‌نشینی و کمبود هزینه را تحمل کردند، همچنین پدرم که یک معلم بود درخواست انتقال به اصفهان را داد تا بتوانم در مرکز استان با بهره‌مندی از امکانات بیشتر فرایند تحصیل را به‌خوبی بگذرانم.
وی بیان می‌کند: چالش بزرگ‌تر این بود که در اصفهان نیز دبیرستان مناسبی برای تحصیل ناشنوایان وجود نداشت، ناچار برای ثبت‌نام در یکی از هنرستان‌ها اقدام کردم، اما در آن هنرستان هم من را ثبت‌نام نکردند، با تلاش پدر و مادرم توانستم در دبیرستان مکتبی اصفهان ثبت‌نام کنم، دو سال بعد را در هنرستان شهید دستغیب ادامه تحصیل دادم و موفق به دریافت مدرک دیپلم در رشته طراحی و دوخت شدم.
کامیابی می‌افزاید: در همان سال در آزمون کاردانی شرکت کردم و پذیرفته شدم و به مدت دو سال در آموزشکده سمیه نجف‌آباد به تحصیل و فراگیری علم و دانش پرداختم، با اینکه آن دوران روزگار سخت و طاقت‌فرسایی برایم بود و سال‌ها به همراه خانواده مشکلات عدیده‌ای را متحمل می‌شدیم، به علت همکاری و همیاری اعضای خانواده و علاقه‌ای که به کسب علم داشتم، تحمل تمام سختی‌ها برایم آسان شد تا اینکه موفق به کسب مدرک فوق دیپلم در رشته طراحی و دوخت شدم.

با مشکلات و سختی‌های تحصیل بچه‌های ناشنوا آشنا بودم

این معلم خوش ذوق ادامه می‌دهد: پس از فارغ‌التحصیل شدن به دنبال یافتن شغلی مناسب بودم، چرا که از طرفی سختی‌های تحصیل وجود داشت و از طرف دیگر چالش یافتن کار و استخدام شدن دشوار شده بود، اما با این حال باید تلاش می‌کردم تا مزد تمام زحمات و سختی‌هایی که خود و خانواده‌ام متحمل شده بودیم را بگیرم، بنابراین با پیگیری مداوم و سختی فراوان توانستم سال ۱۳۷۶ به صورت حق‌التدریس در آموزش‌وپرورش هنرستان استثنایی میر اصفهان مشغول به کار شوم.
وی اضافه می‌کند: سال بعد کلاس‌هایی برای دانش‌آموزان ناشنوا در هنرستان صدیقه طاهره برگزار می‌شد و با توجه به اینکه اعضای کادر این هنرستان از معلمان دوره ابتدایی خودم بودند و از گذشته آشنایی نسبی با من داشتند، درخواست کردند تا با بازگشت به زادگاه خود به این دانش‌آموزان آموزش دهم و من نیز با آغوش باز این پیشنهاد را پذیرفتم، زیرا با مشکلات و سختی‌های تحصیل بچه‌های ناشنوا آشنا بودم و می‌خواستم در حد توان، خدمتی به این قشر از دانش‌آموزان داشته باشم.
کامیابی می‌گوید: در آن سال دانش‌آموزان توانستند با موفقیت دروس را پشت سر بگذارند، اما سال بعد به دلیل کاهش آمار ثبت‌نام و فارغ‌التحصیل شدن دانش‌آموزان گذشته مجدد برای ادامه کار با مشکل مواجه شدم، بنابراین سال سوم به نجف‌آباد منتقل شدم تا به دانش‌آموزان ناشنوای آنجا آموزش دهم، سپس با گذشت چندین ماه دوباره به زادگاهم بازگشتم و در همان هنرستان صدیقه طاهره مشغول آموزش و تدریس شدم.

قبولی دانش‌آموزان در امتحانات و کنکور سراسری از خاطرات خوب و به‌یادماندنی است

این معلم دغدغه‌مند ادامه می‌دهد: در حال حاضر در مدرسه باغچه‌بان شهرضا، یعنی همان مدرسه‌ای که دوران ابتدایی خود را در آنجا گذراندم، در کنار معلمان گذشته و همکاران جدید مشغول به شغل معلمی هستم و به آموزش دانش‌آموزان ناشنوا می‌پردازم، همچنین جا دارد از معلمان، دبیران، استادان و تمام کسانی که برای رشد و تعالی من زحمت کشیده‌اند تا به جایگاهی که در آن قرار دارم برسم، تشکر می‌کنم.
وی خاطرنشان می‌کند: در آن زمان دانش‌آموزان عادی و ناشنوا با هم در یک کلاس می‌نشستند و دو معلم در یک کلاس تدریس می‌کردیم، برای همین کلاس فوق‌العاده شلوغی می‌شد و کنترل دانش‌آموزان برایمان مشکل شده بود، همچنین دانش‌آموزان ناشنوا از این اوضاع گلایه‌مند بودند و تمام این چالش‌ها و مشکلات موجب شد تا موضوع را با مدیر مدرسه مطرح کنیم و به دلیل تعداد اندک دانش‌آموزان ناشنوا با جدا شدن آن‌ها از دیگر دانش‌آموزان عادی موافقت شد.
کامیابی تاکید می‌کند: در بین دانش‌آموزانم تعدادی از آن‌ها استعداد بیشتری در زمینه طراحی داشتند و در مسابقاتی که در مدرسه اجرا می‌کردیم هم طراحی این دو دانش‌آموز از همه بهتر بود، به آن‌ها آموختم که در کنار هم و با همکاری رقابتی سالم داشته باشند تا پیشرفت کنند، تلاش این دو دانش‌آموز برایم ستودنی بود و برای همین همیشه در ذهنم ماندگار هستند.

دانش‌آموزان ناشنوا شرایط خاصی برای آموزش و یادگیری دارند

کامیابی ادامه می‌دهد: با عملکرد و استعداد خوبی که دانش‌آموزان دارند، همواره آن‌ها را برای شرکت در کنکور سراسری تشویق می‌کنم، وقتی دانش‌آموزان در کنکور ثبت‌نام و به دانشگاه راه پیدا می‌کنند، خوشحالی من به عنوان معلمی که نتیجه زحمات و تلاش‌های خود را می‌بیند، چندین برابر است، دانش‌آموزان ناشنوا شرایط خاصی برای آموزش و یادگیری دارند و قبولی آن‌ها در دانشگاه نیز اتفاق بزرگی است که مسیر زندگی آنها را تغییر می‌دهد.
معلم تلاشگر بیان می‌کند: قبولی دانش‌آموزان در کنکور سراسری از خاطرات خوب و به‌یادماندنی شغل معلمی است، به ویژه اینکه توانسته بودم دانش‌آموزان ناشنوا را یاری و به آن‌ها ثابت کنم که اگر بخواهند، می‌توانند با تلاش و توکل به خدا همچون دیگر افراد به اهدافشان دست پیدا کنند، شاید آن‌ها از نعمت شنیدن محروم باشند، اما بهره هوشی خوبی دارند و می‌توانند با قدم گذاشتن در هر کاری موفق شوند.
این معلم خلاق با استفاده از خلاقیت خود توانست برای تدریس مناسب‌تر در دوران شیوع کرونا، ماسکی طراحی کند که بتواند با دانش‌آموزان ارتباط مؤثری داشته باشد و از فرایند آموزش بازنماند، او در این خصوص می‌گوید: افراد ناشنوا یا کم‌شنوا از نشانه‌های بصری برای درک و فهم سخن افراد استفاده می‌کنند که استفاده از ماسک‌های معمولی برای آن‌ها مشکلاتی را ایجاد کرده بود.
کامیابی اضافه می‌کند: استفاده از ماسک‌های عادی برای تدریس مناسب نبود، چرا که لب‌ها را می‌پوشاند و اگر دانش‌آموزان به زبان اشاره مسلط نباشند، برای برقراری ارتباط از طریق لب‌خوانی دچار مشکل می‌شوند، همچنین دیدن لب آموزگار و چهره او بر روند آموزش و رابطه آموزگار بر دانش‌آموز تأثیر می‌گذارد.

هدیه یکی از دانش‌آموزان برای خانم کامیابی معلم شهرضایی


وی در زمینه فعالیت‌های ورزشی نیز مهارت فوق‌العاده‌ای برای آموزش دادن دانش‌آموزان دارد، همچنین در آموزش کاربردی مفاهیم درسی به‌ویژه درس ریاضی تبحر خاصی دارد و در تولید محتوا نیز توانمند است، او فردی بسیار معتقد و مقید به انجام فرایض دینی، صبور و باوقار است و هدف خود از انتخاب مسیر معلم شدن را اینگونه بیان می‌کند: در این کار لذت معنوی و شور و هیجان وافری نصیبم می‌شود و برکت آن را در زندگی خود احساس کرده است و علاقه بسیاری به خدمت‌رسانی و کمک به دانش‌آموزان ناشنوا دارد.

لینک کوتاه : https://akhbarekar.ir/?p=16510

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.