به گزارش اخبارکار ، پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج درباره افزایش تعداد مهاجرانی افغانی در ایران گفت: به هر میزانی که افغانستان ناامن باشد یا مشکلات اقتصادی آن بیشتر شود، به همان نسبت تعداد آوارگانی که به کشورهای همسایه به خصوص ایران و پاکستان مهاجرت می کنند بیشتر می شود. بنابراین این تصور که فکر کنیم در ایران سیاست خاصی برای افزایش تعداد مهاجران افغانی دنبال می شود و در عن حال اینکه بعضی افراطیها عنوان می کنند این پناهجویان ممکن است ایران را اشغال کنند، با واقعیت چندان همخوانی ندارد. در این بین برخی به افغان هراسی در ایران دامن می زنند.
وی در مورد گروه های افغانی که به ایران مهاجرت میکنند، اظهار داشت: افغانیهایی که به ایران می آیند دو دسته هستند: یک گروه افرادی هستند که از ایران برای ترانزیت استفاده میکنند و قصدشان رفتن به ترکیه و اروپا است. این گروه زبان و کار بلد هستند و می خواهند در اروپا جذب شوند. افغانیهایی که در اخبار می شنویم در مسیر مهاجرت در دریا غرق میشوند، همین گروه هستند. گروه دوم کارگران ساده، کم سواد و بیسوادی هستند که فصلی به ایران می آیند، مدتی کار میکنند و بخشی از درآمدشان را در همین ایران خرج میکنند و بخشی را برای خانوادهشان به افغانستان می فرستند. این گروه را باید از مسائل سیاسی جدا کرد و به عنوان یک مسئله انسانی آن را دید.
این تحلیلگر حوزه افغانستان تصریح کرد: همین مشکل را پاکستان هم دارد و اخیراً شروع به اخراج افغانیها کرد. دلیل این موضوع هم اختلافاتی بود که پاکستانیها با طالبان بر سر مرز دیورند پیدا کردند. اما در ایران چنین مشکلی وجود ندارد منهای بحثی که بعد ساخت دیوار امنیتی ایجاد شد و بخشی از زمینهای ایران آن طرف دیوار قرار گرفت اما در نهایت حل شد. بنابراین ما با افغانستان مشکل امنیتی به آن صورت نداریم، هرچند که گاهی برخوردهایی با قاچاقچیان مواد مخدر اتفاق میافتد.
ملازهی تأکید کرد: به لحاظ امنیتی جمهوری اسلامی ایران و طالبان افغانستان تلاش دارند امنیت مرزها حفظ شود. اما بحث مهاجران فرق دارد. وقتی در افغانستان کار و زمینه اشتغال وجود ندارد و جوانانش از نظر اقتصادی در مضیقه هستند، مجبور می شوند به ایران بیایند. در خصوص افغان هراسی هم بایستی دولت فکری برایش بکند.
جمعیت مهاجران افغانی در ایران حداکثر بین ۳ تا ۵ میلیون نفر است که در مقایسه با جمعیت ۸۵ میلیونی ایران تهدیدی به شمار نمیروند!
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این موضوع که در بیمارستانهای برخی شهرها تعداد زادولد افغانیها به مراتب بیشتر از ایرانیهاست و در عین حال دیده می شود که افغانیهای مهاجر توانسته اند شناسنامه ایرانی دریافت کنند، می تواند یک تهدید امنیتی و جمعیتی به شمار برود، گفت: جمعیت ایران حدوداً ۸۵ میلیون نفر است، کل افغانیهایی که در ایران هستند حداکثر بین ۳ تا ۵ میلیون نفرند که رقم زیادی به حساب نمی آید. به اضافه اینکه تعدادی از این مهاجران در رفت وآمد هستند. آن گروه از افغانیهایی که میبینیم با خانواده مهاجرت کرده اند شیعه مذهب هستند که ایران را کانون اصلی شیعه می دانند و برای خارج از فشار در افغانستان تصمیم به مهاجرت می گیرند. اما افغانیهای پشتون و حتی تاجیک اگر هم به ایران بیایند، ماندگار نیستند. لذا با توجه به همگنی هزاره ها با ساختار مذهبی و فرهنگی ایران، تهدیدی به شمار نمی روند. اما بهرحال در ایران این ذهنیت منفی وجود دارد. زیرا چون زمانی افغانها به ایران حمله کردند و تا اصفهان پیش رفتند و صفویان را برانداختند. اما آنها پشتون بودند و همانطور که گفتم تعداد پشتونهایی که به ایران مهاجرت میکنند چون سنی مذهب هستند کمتر از افغانیهای هزاره شیعه است.
اعطای شناسنامه به مهاجران افغانی در موارد خاص صورت می گیرد و سیستماتیک نیست
وی ادامه داد: ضمن اینکه بین مردم هرات و خراسان ارتباط تاریخی و خانوادگی وجود دارد. تا پیش از جدا شدن هرات در زمان قاجار، این منطقه بخشی از ایران بود. لذا اکنون هم بخشی از مردم تایباد اقوامی در هرات دارند که در رفت وآمد هستند. درباره صدور شناسنامه برای افغانیها هم این کار به مصوبه مجلس صورت میگیرد که براساس آن افغانیهایی که در سوریه و عراق با جمهوری اسلامی در قالب فاطمیون همکاری کردند، میتوانند شناسنامه ایرانی دریافت کنند. تعدادی هم با استفاده از معاملات فسادآمیز در دستگاه اداری کشورمان، شناسنامه دار می شوند. اما به طور سیستماتیک به افغانیهای مهاجر شناسنامه داده نمی شود.
مهمترین مشکل ایران با طالبان بحث حقآبه هیرمند است
این کارشناس حوزه افغانستان در خصوص مهمترین مشکلاتی که امروز بین ایران و طالبان وجود دارد، گفت: حق آبه سیستان مشکل بزرگی است که وزارت خارجه باید به شکل مسالمت آمیز آن را طبق قرارداد سال ۱۳۵۱ هیرمند حل کند. البته امسال چون بارش زیاد بود، طالبان کمی آب رها کرد ولی در کلیت مسئله، آب برای افغانستان مانند نفت در ایران است. آنها تصورشان این است که چون این آب از کوههای این کشور سرچشمه میگیرد صرفاً از آن خودشان است. در رابطه با دیگر کشورهای همسایه شان هم چنین دیدی دارند. از طرفی این نگاه محدود به طالبان نیست، کل افکار عمومی افغانستان چنین نظری دارند.
کمبود آب در سیستان و بلوچستان موجب مهاجرت ۲۵۰ هزار نفر به مناطق جنوبی تهران شده است
ملازهی با انتقاد از رویکرد وزارت خارجه ایران در خصوص مسئله آب در سیستان و بلوچستان خاطر نشان کرد: برای دولتها در ایران مسئله سیستان و بلوچستان در اولویت نیست. مقامات سیاسی درک درستی از مسئله آب ندارند که کمبودش چه بلایی بر سر این استان آورده است. الان در منطقه قلعه حسن خان و دولت آباد تهران ۲۵۰ هزار آواره سیستانی ساکن هستند چراکه آب نداشتند تا در زمینهای منطقه خودشان کار کنند. حاکمیت باید درک کند مسئله آب هیرمند، مسئله زندگی ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر از مردم استان سیستان و بلوچستان است.
وی تأکید کرد: ایران اهرمهای زیادی برای مجبور کردن افغانستان به اجرای تعهداتش در قرارداد سال ۱۳۵۱ هیرمند در اختیار دارد. برای مثال نباید بدون گرفتن تضمین کافی در خصوص حقآبه به تاجران افغانی اجازه استفاده از چابهار داده میشد. طالبان هم مجبور است قبول کند. زیرا با پاکستان مشکل دارد و لذا تنها راه دسترسی این کشور به آبهای آزاد همین چابهار است.
ایران بازار بکر افغانستان را به ترکیه واگذار کرده است
ملازهی درباره اینکه ایران در حال حاضر چه منافعی در افغانستان دارد که می تواند دنبال کند، بیان کرد: در سه بخش منفعت وجود دارد. در بعد اقتصادی ایران می توانست از بازار بکر افغانستان منتفع شود ولی چون فعال عمل نکرد ترکیه این بازار را گرفت. در حالی که هرات در نزدیکی ایران قرار دارد اما این ترکها هستند که در آنجا فروشگاههای بزرگ تأسیس کردند. بخش خصوصی ایران ذهنیتش این است که در این کشور نمی شود کار کرد اما ترکها ریسک می کنند و وارد عمل می شوند. همچنین ترکیه صادرات مصالح ساختمانی به افغانستان دارد در حالی که مسیر ارزانتر، نزدیکتر و امنتر برای صادرات کاشی، سرامیک و سیمان به این کشور، ایران است. ما در حال از دست دادن این بازار هستیم و اینها را نادیده می گیریم. افغانستان فضای مناسبی برای کار در حوزه مهندسی است. طالبان مهندس برق، مکانیک و معدن ندارد اما ایرانیها از چنین تخصصهایی برخوردارند.
وی ادامه داد: بخش دوم بعد امنیتی است. امنیت این دو کشور بهم مرتبط است و اگر افغانستان ناامن باشد این ناامنی به کشورهای همجوارش سرریز می شود. بخش سوم هم بعد فرهنگی است. این دو کشور حوزه تمدنی مشترک دارند. به افغانستان باید از حوزه تمدنی نگاه کرد نه از حوزه ایدئولوژیک و مذهب شیعه. مشکل جمهوری اسلامی در رفتارش با افغانستان، همین برخورد ایدئولوژیک است و به همین دلیل به این کشور در حد سوریه هم نگاه فرهنگی نداشته است.