به گزارش اخبارکار به نقل از کارآفریننیوز، قرار است در این مصاحبه ماجرای رویش شرکت دانشبنیانی را بخوانیم که بنیانگذارانش ورود به فضای کسبوکار را از سن ۱۹ سالگی آغاز کردند، درست در دورانی که هنوز دانشجو و نا آشنا به فضای کسبوکار بودند، اما انگیزه و هدفی که در وجودشان موج میزد آنها را در سن کم واداشت کارآفرین شوند. هر چند ریسکهایی به جان خریدند و به دلیل آماده نبودن بخشی از فضای جامعه نخستین کسبوکارشان به شکست منتهی شد، اما این شکست آنها را خسته و ناامید نکرد و باعث شد با کولهباری از تجربه گذشته، راه متفاوتتر و سختتری را با سختکوشی خود برگزینند که از قضا موفق هم شدند.
شرکت دانشبنیان وینداد خود را برای مخاطبان اینطور معرفی کرده است: ما اینجا هستیم تا دسترسی همه افراد به خدمات حقوقی تخصصی، با کیفیت و مقرونبهصرفه را آسان کنیم. ما بهعنوان ارائهدهنده آنلاین راهکارهای حقوقی تخصصی به شرکتها و کسبوکارهای ایران فعالیت میکنیم و تا امروز به بیش از ۳۵ هزار شرکت کوچک، متوسط و بزرگ ایرانی کمک کردهایم تا راه بهتری برای رفع نیازهای قانونی خود بیابند و بیش از ۲۰ میلیارد تومان در هزینههای حقوقی و قانونیشان صرفهجویی کنند.
خبرنگار کارآفریننیوز با محمدحسین امیری، همبنیانگذار و مدیرعامل مجموعه وینداد به گفتوگو نشست. او در این گفتوگو نه تنها از تجربه کسبوکار شکست خورده خود گفت بلکه به راههای موفقیت شرکت دانشبنیان وینداد نیز اشاره کرد که از نظر میگذرانیم.
آقای امیری لطفاً خودتان را برای مخاطبان کارآفریننیوز معرفی کنید و از کسبوکاری که تأسیس کردید اما منتهی به شکست شد، بگویید.
محمدحسین امیری، همبنیانگذار و مدیرعامل مجموعه وینداد و ۲۶ ساله هستم. در مقطع کارشناسی مدیریت مالی دانشگاه آزاد تهران مرکزی تحصیل کردم. نخستین تجربه کارآفرینی من و همبنیانگذارانم به هفت سال قبل باز میگردد، زمانی که ۱۸ یا ۱۹ ساله و ترم یک و دو دانشگاه بودیم و تصمیم گرفته بودیم کسبوکار آنلاین راهاندازی کنیم. در سال ۱۳۹۶ استارتاپی به نام یونش راهاندازی کردیم که پلتفرم مدیریت یادگیری در فضای آنلاین بود. دانشگاهها، دانشجویان، استادان، دانشآموزان و مدارس در راستای مدیریت فرایندهای یادگیریشان میتوانستند از این پلتفرم استفاده کنند. سال ۱۳۹۵ یک جذب سرمایه کوچک توسط یکی از شتابدهندههای دانشگاه تهران داشتیم اما در نهایت به شکست انجامید. عمده دلیل شکست هم این بود که فضای آن زمان کشور برای آموزش آنلاین آماده و فضایی نبود که دانشگاهها و مدارس به سمت آموزشهای آنلاین بروند. حتی پلتفرم را از سمت دانشگاه به سوی مدارس بردیم اما میدیدیم دغدغه مدارس بزرگتر از این استارتاپ بود و تأمین تخته وایتبُرد یا ویدیو پروژکتور برایشان در اولویت بود و دغدغهای برای اینکه از یک پلتفرم مدیریت یادگیری بهره ببرند، نداشتند.
آن استارتاپ برای بازار ایران مقداری زود بود و با توجه به اینکه به درآمدزایی خوبی از آن استارتاپ نرسیدیم تصمیم به تعطیلی گرفتیم. البته یک موضوع دیگر هم تاثیر مهمی گذاشت. یک سری چالشهای قانونی بود که آن زمان با آن مواجه شدیم که بیشتر چالشهای حقوقی و قانونی بود، یعنی یک سری قراردادها با آموزش و پرورش امضا کردیم که برای ما مناسب نبود و دانش و تجربهای پشت آن نبود، بنابراین روی تعطیلی و شکست استارتاپ یونش تاثیر گذاشت. یک سالونیم قبل از شیوع ویروس کرونا، استارتاپ یونش را تعطیل کرده بودیم اما با شیوع کرونا در کشور، بسیاری از مدارس و دانشگاهها با ما برای همکاری تماس گرفتند ولی دیگر فعال نبودیم.
چالشهای شکست استارتاپتان را بیشتر پای کمتجربگیتان میگذارید یا موانعی که در کشور مقابل استارتاپها وجود دارد؟
اتفاقات حقوقی که برای یونش رخ داد، این جرقه را در ذهن روشن کرد که وینداد ارائهدهنده خدمات حقوقی به کسبوکارها شود. آن دوران بیتجربه بودیم و نمیدانستیم چه قراردادی امضا میکنیم و چه ریسکهایی برای ما به دنبال دارد. حتی نمیدانستیم تبعات ثبت شرکت چیست، یک سری مسائل اینطوری را بلد نبودیم و از سوی دیگر به حقوقدانانی که روی این مسائل و کسبوکارها همچنین استارتاپهای نوپا مسلط باشند، دسترسی نداشتیم یا اینکه دسترسی برای ما گران بود. همین موضوعات جرقهای در ذهن ما زد که کسبوکار بعدی را بر مبنای پر کردن این خلاء در بازار ایران فعال کنیم.
برای راهاندازی در وینداد سرمایهای هم از خود داشتید؟
خیر. تنها سرمایهامان دانش و تلاشمان بود. آن دوران من سرکار نمیرفتم و ۲ نفر همبنیانگذارانم شاغل و از من بزرگتر بودند. من دانشگاه را رها کردم و ۲ نفر دیگر هم شغل تماموقت خود را رها کردند و همه وقتمان را به مدت سه تا چهار ماه روی کمینه محصول پذیرفتنی(NVP) گذاشتیم که یک نمونه اولیه را به عنوان محصول کار فعال کنیم، محصول اولیهای که ارزش خلق میکند و بعد از آن جذب سرمایه کردیم. ادامه مسیر را با جذب سرمایه و درآمدهای شرکت پوشش دادیم تا به موفقیت رسیدیم.
ویندادی که با یک تجربه شکست خورده شروع به کار کرد و چطور با همبنیانگذارانتان آشنا شدید؟
این تجربه به تیم قبلی بر میگردد. مهسا جنتیزاده، فرشاد حسنزاده و من در سال ۱۳۹۵ تیم شدیم و این تیم شدن هم در رویدادهای کارآفرینی که شرکت میکردیم، ایجاد شد. هم بنیانگذارانم ۲ نفر از دانشآموختگان مهندسی نرمافزار آزاد کرج هستند که استارتاپ اول را کلید زدیم. به محض تعطیلی یونش، روی وینداد کار کردیم. شرکایم تجربه فنی دارند و برنامهنویس بودند اما فرشاد حسنزاده در ادامه مسیر فعالیت وینداد در سال ۱۳۹۹ مهاجرت کرد و الان مهسا جنتیزاده تنها هم بنیانگذار من در وینداد است.
لطفاً در مورد خدمات وینداد به مشتریان خود بیشتر توضیح بدهید؟
در وینداد ۲ برند وینداد و وینساین داریم. وینداد ارائهدهنده آنلاین خدمات حقوقی کسبوکارها و شرکتهای تجاری به شکل تخصصی است. وقتی میگوییم به شکل تخصصی، به این معنا که وارد سایر حوزههای حقوقی مثل طلاق، ملک و امثال اینها نمیشویم. تخصصمان را فقط در نیازهای حقوقی کسبوکارها استفاده میکنیم. فکر کردیم اگر بخواهیم در این حوزه تمرکز کنیم بهتر از این است که اقیانوسی با عمق یک سانتیمتر شویم. در این حوزه در حال حاضر بزرگترین استارتاپ حقوقی ایران هستیم و ۷۰ درصد بازار خدمات حقوقی آنلاین در اختیار وینداد است. در وینداد ۲ ماه پیش برای نخستین بار در بازار حقوقی ایران گزارش سالمان را منتشر کردیم که اطلاعات کاملی در آن منتشر شده است. در وینداد ۴۵ هزار کاربر داریم که از خدمات متنوع استفاده کردند و هشت هزار کسبوکار مشتریان دائم وینداد هستند که با ما تحت قرارداد هستند و سرویسهای حقوقی را به وینداد برونسپاری میکنند.
در وینداد بعد از پنج سال خدمات ۳۶۰ درجه حقوقی ارائه میکنیم یعنی در همه لایههایی که کسبوکارها نیاز دارند از مشاورههای حقوقی، مذاکره در جلسات، امور ثبتی، امور حاکمیت شرکتی، امور مالکیت فکری، امور قراردادها، امور اسناد حقوقی، اوراق قضایی، همه نیازهای یک کسبوکار را با تیم حقوقی که در وینداد داریم در فضای آنلاین ارائه میکنیم.
یک برند دیگر، وینساین است که در آن محصولات فناورانه حقوقی ارائه میکنیم. در وینساین ۲ محصول اصلی داریم، نخست امضای الکترونیکی وینساین است که پلتفرمی برای امضای اسناد و قراردادها به شکل الکترونیک با رویکردهای متفاوت است که در یک سال گذشته بیش از ۱۰۰ هزار صفحه روی وینساین امضا شده و ۴۰ هزار کاربر به تنهایی وینساین دارند. علاوه بر امضای الکترونیک، محصول دیگری که در وینساین ارائه میشود پلتفرم مدیریت فرایندهای حقوقی برای سازمانها و شرکتهای بزرگی است که بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر کارمند و درون خودشان تیم حقوقی دارند که ممکن است بین پنج تا ۱۵ نفر باشند که برای مدیریت کارهای این تیم از محصول ما استفاده میکنند. وینداد شرکت دانشبنیان تولید نوع ۲ است و ما کارگزار حقوقی معاونت علمی ریاستجمهوری هستیم؛ به این معنا که شرکتهای دانشبنیان در صورت بهرهمندی از خدمات وینداد از تسهیلات ویژهای برخوردار میشوند چون وینداد از معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری تاییدیه دارد.
تاثیر نیرویانسانی اصلیترین و مهمترین عنصر یک ارگان و سازمان محسوب میشود. از اهمیت نیرویانسانی برای کارآفرینان تازهکار بیشتر بگویید.
مهمترین دارایی استارتاپ، نیرویانسانی است و بر خلاف کسبوکارهای سنتی، سوله و زمین و دستگاه نداریم چرا که کل دارایی ما مغز و خلاقیت همین افرادی است که کار میکنند. البته بحث نیروی انسانی در وینداد بسیار پرچالش بود به خصوص که در ۲ تا سه سال اخیر آمارها نشان میداد ۵۰ درصد نیروهای متخصص کشور مهاجرت کردهاند؛ مهاجرتی که ضربهزننده به کشور و کسبوکارها است و دیگر بیشتر از یک سال نمیتوانیم روی نیروهایمان حساب کنیم، چون مهاجرت میکنند. نیروهای متخصص را با علم به اینکه در نهایت یکسال قرار است با آنها باشیم، جذب میکنیم. مهاجرت در گذشته در برنامهنویسها شایع بود اما الان بازاریاب، کارشناس حقوقی و وکیل وینداد هم مهاجرت کرده است.
به نظر شما مهمترین دلیلشان برای ترک شرکت و استارتاپ و پیش رفتن به سمت مهاجرت چیست؟ مسائل مالی یا نا امیدی از فضای جامعه؟
مهمترین دلایلشان امید به زندگی است نه کسبوکار. وقتی امید به زندگی کاهش پیدا میکند چرا باید بمانند؟ هر چند مهاجرتشان وینداد را با خطر مواجه کرده است اما در جذب نیروی انسانی، توقع خود را پایین آوردهایم. مهاجرت مغزها به طور کلی ضربهزننده است. وینداد تیم چابک، جمعوجور و دقیقی دارد که کارها را پیش میبرند اما خطر مهاجرت نیروی انسانی همچنان وجود دارد.
استارتاپها با هدف تأمین نیاز جامعه تصمیم به شکلگیری میگیرند اما چرا در میانه راه به شکست میخورند؟
اکوسیستم استارتاپی زمانی به رشد میرسد که یک سری عناصر در آن رشد کند که شامل چند بخش است. نخست، تعامل حاکمیت با استارتاپهاست چون استارتاپها آمدهاند که قاعده را برهم بزنند یا به عبارتی تغییر بزرگی ایجاد کنند. پس ایجاد این تغییر بزرگ به معنای ایجاد تغییر در قوانین است که نیاز به تعامل حاکمیت دارد. بنابراین یکی از عناصر منجر به رشد استارتاپ، میزان تعامل با حاکمیت است. یکی دیگر از عوامل رشداکوسیستم استارتاپی، افرادی هستند که به سمت کارآفرینی و فعال کردن یک استارتاپ میروند. سرمایه هم عامل دیگر است. استارتاپ یعنی شرکتی که هنوز مدل تجاری(Buisiness model) خود را خوب درک نکرده و نوآوری مهمترین عنصری است که در دل خود دارد. این سه مورد وقتی کنار هم قرار میگیرند هزینهبر میشوند و باید در آن سرمایهگذاری رخ دهد. اما در ایران این حجم از سرمایهگذاری نداریم، اما در مقابل بازارهای دلالی جذاباند. بنابراین هیچ سرمایهگذاری سرمایه خود را در سیستم استارتاپی هزینه نمیکند.
از سوی دیگر درهای مملکت هم باز نیست و این چهارمین عنصر است. در حالیکه مبادلات باید رخ دهد، وقتی خودمان درها را بستهایم و تحریم شدهایم هیچ تجارت و مبادلهای صورت نمیگیرد و هیچ تجارتی نمیتواند فراتر از ایران نگاه و کار کند یا خارج از ایران دانش را جذب کند. در هر کدام از این چهار عنصر، مشکلاتی وجود دارد. تعامل با حاکمیت وجود ندارد و رگولاتوری ضعیف است و از سوی دیگر قوانین به روز نیستند؛ حتی قانون تجارت ما سال ۱۳۱۰ نوشته شده و لایحه اصلاحی در دهه ۴۰ یا ۵۰ روی آن خورده اما آن موقع کجا و الان کجا.
هنوز در ایران ثبت شرکت تک نفره نداریم و ۲ نفره باید شرکت را ثبت کنیم در حالی که این موضوع در دنیا حل شده است. قوانین تجارت الکترونیک در ایران منسوخ شده و مربوط به سال ۱۳۸۳ است که ربطی به دنیای تکنولوژی امروز ندارد. تعدد ارگانهای نظارتی و تعدد مجوزها هم کار را سخت میکند. قوانین بسیار بیمعنی مالیاتی و بیمهای هم از طرف دیگر گریبانگیر استارتاپها و دانشبنیانها شده است. چند درصد از دانشجویان بعد از ورود به دانشگاه شریف میمانند و کسبوکار راه میاندازند؟ هیچکدام انگیزه برای کسبوکار ندارند. عنصر دیگر هم نداشتن سرمایه بود که در حال حاضر کل سرمایهگذاری خطرپذیر صورت گرفته در کشور ۱۰۰ میلیون دلار است در حالیکه سرمایهگذاری خطرپذیر ترکیه و امارات متحده عربی در سال گذشته سه میلیارد دلار بود. دیجیکالا با این عظمت تاکنون ۲۰۰ میلیون دلار جذب سرمایه کرده اما رقیب بزرگ دیجیکالا در ترکیه به نام ترندیول، سال قبل یکونیم میلیارد دلار جذب سرمایه کرد.
ترندیول ترکیه هم اکنون وارد کشورهای دیگر شده است و سرویس میدهد. مثال دیگر اینکه اکوسیستم استارتاپی استونی هم اکنون در دنیا ترند است و پنج استارتاپ دارد و بالای یک میلیارد دلار ارزش دارند در حالیکه در ایران، اسنپ و دیجیکالا هنوز به ارزش بالای یک میلیارد دلار با نوسانات ارزی فعلی هم نرسیدهاند.
این عناصر وقتی وجود ندارند، اکوسیستم استارتاپی هم رشد نمیکند. از زمان پاره شدن برجام، ترند نابود شدن استارتاپی ایران هم شروع شد یعنی جذب سرمایههایی که در سالهای ۱۳۹۵ یا ۱۳۹۶ انجام میشد زمین تا آسمان با جذب سرمایههای الان فرق دارد.
در وینداد شاهد روند شکست خوردن شرکتها هستیم. قطعی اینترنت و فیلترینگ اینستاگرام به وفور به ما نشان داد که شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها تک تک شکست میخورند و کشوی میز من پر از چک مشتریانیست که شرکتشان شکست خورده است. من چگونه میتوانم این چک را برگشت بزنم وقتی بیزنس شکست خورده است؟ تعداد زیادی از مشتریان ما در بازه زمانی آذر تا دی سال گذشته تعطیل کردند. بنابراین اواخر سال گذشته خدمت انحلال شرکت هم راهاندازی کردیم چرا که درخواست برای این خدمت حقوقی هم زیاد شده بود و در تلاش هستیم شرکتها برای انحلال با تبعات مالی چندانی مواجه نشوند.
بیشتر ببینید:
از تجربه شکست یک استارتاپ درس بگیریم!