اخبارکار – صنایعدستی از هنرهای مادر در بستر اشتغال ایران به شمار میآید که ظرفیتهای ناشناخته بسیاری دارد، در یک دهه اخیر و با رشد توجه به این حوزه، گرایش به شاخههای این هنر نیز مورد اقبال عمومی قرار گرفتهاست، دلیل اصلی آن به ظرفیت تولید، اشتغال و تولید ثروت با بهرهگیری از منابع در دسترس بازمیگردد، بنابراین، چه فارغالتحصیل این رشته دانشگاهی باشید چه یک استادکار، همواره بخشی از بازار اشتغال به شما اختصاص دارد.
در گفتوگوی پیش رو “دیبا کاظمی” کارشناس صنایعدستی و مدرس خلاقیت کودکان درباره تولید صنایعدستی و اثرگذاری خلاقیت بر هنر در کودکان میگوید.
کاظمی کارشناس صنایعدستی از دانشگاه مازندران است که بیش از یک دهه در زمینه ساخت زیورآلات صنایعدستی فعالیت دارد، او که تاکنون موفق به برگزاری بیش از ۲۰ نمایشگاه در سراسر ایران شده، چند سالی است که با توسعه توانمندی و هنر خود در شاخههای جدیتر این هنر، یعنی آموزش به کودکان و پرورش خلاقیت هنری نیز فعالیت دارد.
ایسنا: به نظرتان باید کودکان آموزش خلاقیت ببینند یا بهطور فطری و غریزی آن را دنبال کنند؟
-آموزش هنر به کودکان نکات خاص و ارزشمندی در خود دارد که به نظرم باید از سنین پایین به آن توجه کرد، اتفاقا کودک در سنین پایینتر، مثلا سه تا چهار سالگی ذهن خلاق و پویاتری دارد و هیچ بنبستی در آن نیست. درحقیقت نهاد درون کودک چنان بکر است که نیازی به تغییر در آن نبوده و تنها باید آن را پرورش داد و هدایت کرد. کار آموزگار هنر دقیقا یافتن ریشه استعداد پنهان در نهاد کودک است. آموزش و خلاقیت و فضاسازی برای بروز آن دو شاخه جدا و در عین حال همراستا هستند که لازمه شکلدهی آن در درجه اول رشد ذهن کودک است. البته این را هم بگویم که کودکی با خردسالی دو رده سنی متفاوتاند. ما کودک را به سمت نقش زدن و خلق کردن از ورای ذهن سوق میدهیم تا بر اثرش چیره شود. تکنیک و بهاصطلاح؛ درست و رئال کشیدن به مرور زمان با هنرمند کوچک عجین و به ابزار خلق اثر تبدیل میشود. درست است که خلاق بودن امری نسبتاً ذاتی است اما من امروز بهعنوان یک آموزگار هنر میتوانم با کلام، شعر و داستان ذهن کودک را بیدار و پویاتر کنم.
ایسنا: باتوجه به فعالیت شما در ساخت زیورآلات صنایعدستی، به نظرتان جایگاه خلاقیت در تولید محصول کجاست؟ آیا ما در این حوزه موفق هستیم؟
-ببینید خلاقیت میتواند دری به کسبوکار نو و کارآفرینی باز کند. مثالم را با همین زیورآلات چوبی یا آثار ظریف و کوچک بیان میکنم، آثار کوچک و ظریف کاربردی از اضافات و به اصطلاح پرتیهای کارگاههای بزرگ تامین میشود، ترکیب حداقل چوب با متریالهایی نظیر سفال، حصیر، بافت و فلزات نوعی خلاقیت و در بستر وسیعتر آن، کارآفرینی برای هنرمندان در صنایعدستی است. به عقیده من فعالیت در حوزه صنایعدستی به ما میآموزد که از فرهنگ، جغرافیا و مواد بومآورد بهره ببریم، نقوش و موتیفهای اصیل و بومی را از دل پستوها بیرون بکشیم و در طراحیهای المانهای شهری، البسه، طرحهای گرافیکی مثل لوگو، کارت ویزیت و مانند اینها استفاده کنیم. این نگرش میتواند نشانگر نبوغ، هوش و خلاقیت مردم یک منطقه جغرافیایی با تکیه بر فرهنگ آنها باشد.
ایسنا: به نظر شما طرحهای سنتی مازندران ظرفیت تبدیل به زیورآلات را دارند؟
-بله قطعا، برای مثال وقتی طراحی شخصیتها را شروع کردم از المانهای بومی جنوب کشور الهام گرفتم، این شخصیتپردازی از دل سفر به جنوب و آشنایی با فرهنگ و اقلیم آن منطقه حاصل شد. همان اثرگذاری باعث شد تا سراغ طراحی شخصیتهای بومی مناطق و استانهای دیگر بروم که مورد استقبال مخاطب هم واقع شد. فکر میکنم جای جای ایران نیازمند توجه و نگاهی ژرف و صمیمی است. این دقیقا همان ایده و طرح ملهم از محیط و پیرامون ماست که میتواند بازتاب خوبی در طراحی و توسعه کار داشته باشد. حدود سه سال پیش «ایراندخت» را با موضوع مهاجرت، وطن، سبزی و بیکرانگی و دشتهای لاله کشورم طراحی و اجرا کردم، ایده اصلی اما اشاره به دختران سرزمینم بود. «گیلانه» دختر گیلانی هم همینطور پوشش و رنگهای یک بخش از جغرافیا و همچنین گندم؛ نماد برکت را نشان میدهد.
اخیراً از طرح «پیروز، یوزپلنگ محبوب ایرانی» در ساخت قاشقهای برنجی استفاده کردم، براساس تجربه میتوانم بگویم تمامی نقوش سنتی مازندران با تغییر و بهروزرسانی، قابلیت احیاء در زیورآلات صنایعدستی، اشیاء کاربردی روزمره و تبدیل شدن به برند ویژه صنایعدستی را دارند.
ایسنا: چطور از یک ایده به محصول میرسید؟
-ایده و الهامات میتواند اکتسابی باشد یا تحتتاثیر محیط پیرامون و بستر جامعه شکل بگیرد، برای خود من ایدههای ذهنی در اکثر موارد تحتتاثیر شرایط زیستم بوده، گاهی ملهم از طبیعت و البته نقوش ماندگار و اصیل ایرانی که همیشه به آن پایبند هستم. به نظرم هنرهای بومی و نقشمایههای آن به دلیل ریشه داشتن در خرد و نبوغ بشر ماندگار شدهاند و یکی از مهمترین و غنیترین بسترهای تولید اثر به شمار میآیند، مازندارن باتوجه به پیشینه فرهنگی و تعدد رشتههای هنری بومی منبعی ارزشمند در احیاء و بازآفرینی تکنیکها و المانها است. زیورآلات هم بخشی جدانشدنی از فرهنگ و هنر ما بوده که در گذر زمان گاها کمرنگ شده اما هرگز از دایره توجه خاص و عام خارج نبوده، به عقیده من این بخش ظرفیتی بالقوه هم برای اشتغالزایی و هم احیای فرهنگ بومی به شمار میآید، دستکم تجربه من در بیش از یک دهه فعالیت و تعامل با مخاطب نشان از گسترش اقبال عمومی به این حوزه دارد.
ایسنا: به نظر شما دلیل این اقبال چه بود؟
-خب ببینید قبلا هم گفتم که زیورآلات نهتنها بخش تکمیلی البسه بوده بلکه روایتگر تاریخ، فرهنگ و شیوه تفکر افراد ساکن در یک منطقه هم بوده، ایرانیان هم از دیرباز علاقمند به آثار هنری و بهکارگیری آن در زندگی فردی و اجتماعی بودند، ما در تمدن کهنمان حرفههایی مثل صنعتگری، طلاسازی و حتی ریختهگری داشتیم که خروجی آن در تاریخ هنر ما در قالب زیورآلات ثبت و نگهداری و بهعنوان منبع پژوهش تاریخی از آنها استفاده میشود. خب این تمایل و اقبال در قرون گذشته فراز و نشیبی را طی کرده و با گذشت ادوار طولانی، این حرفهها به اوج پیشرفت و خلاقیت رسیده، با احیای این مشاغل گرایش به محصول آنها نیز زنده میشود، درواقع همزمانی توجه به هر دو حوزه مشاغل سنتی و هنرهای بومی توانسته در باززندهسازی آثار اثرگذار باشد. این نکته هم اهمیت دارد که به دلایل گوناگون بازگشت به نوستالژی در دهههای اخیر رونق پیدا کرده که یکی از دلایل مهم علاقه جامعه به زیورآلات سنتی است، از طرف دیگر دسترسی به فضای مجازی و آگاهی مردم نسبت به فرهنگ و هنر باعث شده تا این مساله به آرامی در بطن جامعه نهادینه شود و به همین دلیل، آگاهی مردم نسبت به حفظ و احیای زیورآلات صنایعدستی در جایگاه نماد و نشانه فرهنگ و سنتشان افزایش یافتهاست.
ایسنا: به فضای مجازی اشاره کردید، نقش فضای مجازی در معرفی و درآمدزایی این حرفه را چطور ارزیابی میکنید؟
-با توسعه فضاهای مجازی و دسترسی عموم به آن، شبکههای اجتماعی تا امروز بیش از آن که فضایی برای آشنایی افراد باشند، بستری برای اشتغال، توسعه فعالیت و آشنایی با بازارهای بهروزشده جهانی و رونق هنر ایرانی بوده، تا پیش از فیلتر شدن اینستاگرام جذب مخاطب خوبی داشتم و برندم را در ایران و بعضاً خارج از مرزها معرفی کردم. مساله فیلترینگ آسیب قابلتوجهی به این نوع کسبوکارها زده و نهتنها حرفه من بلکه باقی مشاغل که اینستاگرام بستری برا تعامل و توسعه آنها بود هم از این آسیب در امان نماندهاند.
ایسنا: درباره بازار فروش بفرمایید، وضعیت مازندران و استقبال مردم را چطور میبینید؟
-بازار فروش و مارکتینگ آثار ما بیشتر در گالریها و آرتشاپها و نمایشگاههاست، البته در خارج از کشور هم علاقه قابلتوجهی به آثار مستظرفه و دستساز ایرانی وجود دارد. در اولین سالهای فعالیت این مکانها کمتر بودند و بیشتر شهرهای بزرگ و کلانشهرهای گردشگرپذیر و همچین گالریهای خاص پذیرای آثار ما بودند، خوشبختانه با گسترش استقبال عمومی و روند رو به پیشرفت این هنر، امروز شاهد رونق مراکز فروش آثار ظریف خاص و منحصربفرد در شهرهای کوچک هستیم که بیشک شامل استان مازندران هم میشود. اوایل فعالیت بیشتر بازار فروش در تهران و اصفهان و شیراز و شهرهای خارج از مازندران بود اما سالهای اخیر مخاطبان بیشتری بهویژه بین همشهریهای خودم دارم.
ایسنا: رقابت در این زمینه بالاست، رمز موفقیت شما برای ماندگاری در این زمینه و توسعه فعالیتتان چه بوده؟
-ماندگاری در یک حرفه یا اصطلاحا پایدارسازی شغلی مبحث مکمل امکانات و فعالیت مستمر است که لازمه آن بهروز شدن و آشنا بودن با نیاز مخاطب، انواع بازار هدف، ارتباط با بازارهای بومی و منطقهای، تعامل میان هنرمندان، همگام شدن با رشد تکنولوژی و مانند اینها است. به نظرم هنرمندانی که در کنار تکنیک راه و مسیر منحصر بفرد خودشان را دنبال میکنند و هدفمند روی موضوعاتشان کار میکنند موفقتر و آثارشان ماندگارتر است، شما زمانی حرفی برای گفتن دارید که فقط یک تکنسین نبوده و بتوانید فضاهای ذهنی و رویکردهای فرهنگی را در جامعه با زبان هنر و ابزاری که در دست دارید ارائه دهید، همان اصلی که میگوید هنر ناجی بشر است.
ایسنا: نظرتان درباره آموزش دانشگاهی در این حوزه چیست؟
-قاعدتاً آموزش آکادمیک دانشگاهی هم موثر است، بهویژه واحدهای تئوری که میتواند نقش مهمی در افزایش دانش و آگاهی ما نسبت به تاریخچه و طراحی زیورآلات داشته باشد، اما از دیدگاه من الزاما تحصیلات دانشگاهی مسیر موفقیت در این حوزه نیست و حضور و فعالیت مستمر در محیط کارگاهی به عنوان هنرجوی این فن و هنر حائز اهمیت است.
ایسنا: به توسعه کار و برندتان فکر میکنید؟ برای آینده چه برنامهای دارید؟
–بله برنامههای کاری زیادی در زمینه برند شخصی و توسعه آن و همچنین محیط کار دارم. یکی از مهمترین بخشهای حرفه ما برخورداری از فضای کار یا کارگاه است، بیشتر دیدگاهم توسعه کارم و کارآفرینی بر پایه هنرهای بومی در استان و همچنین، همکاری و ایجاد مجموعهای از هنرمندان بهویژه در نسل خردسال و کودک است که با رشد خلاقیت و پرورش هنری اتفاق میافتد. افق روشنی که میل دستیابی به آن را دارم ایجاد محیطی صمیمی و پر انرژی با دستاوردهای فکری و هنری و در نهایت تولید انبوه و سهلالوصل شدن ارتباط با جهان برای تعامل با هنرمندان دیگر و پایدارسازی مشاغل این حوزه است.