به گزارش اخبارکار به نقل از ایلنا، بیش از یکسال است که بازنشستگان کارگری هر یکشنبه مقابل سازمان تامین اجتماعی جمع میشوند؛ بازنشستگان خواستههایی دارند، خواستههایی که مبتنی بر حقوق قانونی آنهاست اما قبل از هر چیز، «معیشت بحرانی» و «مستمریِ یکسومِ خط فقر» است که آنها را مقابل این ساختمان میکشاند.
از قدیم گفتهاند سالی که نکوست از بهارش پیداست و بهار امسال برای مزدبگیران کشور به خصوص کارگران شاغل و بازنشسته «نیکو» نبوده است؛ حداقل دستمزد در شورایعالی کار علیرغم ابرتورمِ حداقل ۵۰ درصدی فقط ۲۷ درصد زیاد شد و ۲۱ درصد افزایش نصیبِ مزد سایر سطوح شد. به این ترتیب، مستمریِ بازنشستگان کارگری که بیش از ۶۰ درصد آنها حداقلبگیر و حدود ۳۰ درصد سایر سطوح و متوسطبگیر هستند، ۲۷ و ۲۱ درصد افزایش یافت.
«با ۲۷ درصد افزایش، دریافتیِ من بعد از ۳۰ سال کار، حدود ۹ میلیون تومان است، وقتی هزینههای زندگی ۳۰ میلیون تومان است، با ۹ میلیون چه کنم؟ شانس آوردهام که مستاجر نیستم….»
محمدزاده، یک بازنشستهی کارگری ساکن اهواز که از سختی زندگی با وجود داشتن یک فرزند دانشجو و دو نوه میگوید، او مستاجر نیست اما براساس اعلام کانون بازنشستگان کارگری، چیزی حدود ۵۰ درصد مستمریبگیران سازمان تامین اجتماعی فاقد خانهی ملکی و مستاجر هستند. وقتی ۶۰ درصد حداقلبگیر و حداقل ۵۰ درصد مستاجر هستند، جمعیت زیادی از بازنشستگان کشور با ۹ میلیون مستمری ماهانه باید کرایه خانه هم بپردازند، اما چگونه؟
باید در نظر داشته باشیم، ۹ میلیون تومان، مستمری بازنشستگانیست که ۳۰ سال سابقه را پُر کردهاند، حداقلبگیران با سابقهی کمتر از ۳۰ سال، کمتر هم میگیرند، بازنشستگانی داریم که فقط ۷ میلیون حقوق ماهانه دارند، با این حقوق با سیلی هم نمیشود صورت را سرخ نگه داشت!
بازنشستگان یک سال مقابل سازمان تامین اجتماعی ایستادند تا یک حرف ساده یا به عبارت سادهتر، یک سوال بیجواب را به گوش مسئولان برسانند: «با حقوقی که نصف خط فقر نیست، در این روزگار پیری و بیماری چطور زندگی کنیم»! مسئولان این جملهی ساده را شنیدند اما پاسخی ندادند و راهکاری برای بازنشستهای که مستمریاش از کرایه خانهاش کمتر است، ارائه ندادند!
آنچه بازنشستگان میخواهند، افزایش مستمریها براساس هزینههای زندگی و مطابق موازین قانونیست، مواد ۱۱۱ و ۹۶ قانون تامین اجتماعی سالهاست اجرا نمیشود و امسال به بدترین شیوهی ممکن نادیده گرفته شده؛ وقتی سی سال یک سوم حقوقت را در صندوق تامین اجتماعی پسانداز کردهای، در روزگار بازنشستگی باید حقوقی بگیری که لااقل سفرهات خالی نماند!
وعدههای نمایندگان
مسئولان اهتمام کافی برای ترمیم مستمریها ندارند، نمایندگان مجلس نیز در طول ماههای گذشته سازمان تامین اجتماعی را مورد بازخواست قرار ندادند که چرا هزینههای زندگی ۳۰ میلیون تومان است اما مستمری بازنشسته بعد از سی سال خدمت صادقانه، ۹ میلیون! به جای اهتمام برای عمل به قانون، وعدههایی دادند که امکان اجرایی شدنشان نزدیک به صفر است! وعدههایی در آستانهی انتخابات مجلس و به گفتهی محمدزاده بازنشستهی کارگری، برای رای جمع کردن از انبوه بازنشستگانی که در استیصال ناداری به در و دیوار میزنند….
«دائمی شدن همسانسازی» از همان دست وعدههای بیپشتوانه است؛ وقتی در زمستان سال قبل، دولت، لایحهی دائمی شدن همسانسازی را بعد از ماهها بلاتکلیفی در مجلس پس گرفته و وقتی به تکلیف دائمی شدن همسانسازی در برنامه ششم عمل نشده و اعتباری به تامین اجتماعی برای همسانسازی ندادهاند، در یکی دو ماه اخیر دوباره نمایندگان مجلس از درِ باغ سبز نشان دادن درآمدهاند و میگویند «در برنامه هفتم همسانسازی را دائمی میکنیم»!
برای نمونه هشتم شهریورماه، نماینده مردم نهبندان از پیشنهاد خود برای همسان سازی دائمی حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری در لایحه برنامه هفتم توسعه کل کشور خبر داد.
مصطفی نخعی با تاکید بر اینکه برنامه هفتم توسعه که در روزهای آتی در دستورکار مجلس قرار میگیرد، ظرفیت خوبی است تا همسان سازی دائمی حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری به دولت تکلیف شود، گفت: با توجه به اینکه همسان سازی بار مالی دارد لذا باید برای این کار قانون تدوین شود و تکلیفی ایجاد کنیم تا دولت بر اساس آن مصوبه موضوع دائمی شدن همسان سازی را دنبال کند.
هیچ کس از این نماینده نپرسید، همین الزام در برنامه ششم هم بود، چرا عملی نشد؟ چه قانونی میخواهید برای بار مالی آن تدوین کنید، چه قانونی بهتر از قوانین بودجهی سنواتی، چرا در بودجههای سالانه اعتبار برای این منظور نگذاشتید؟ در چهار سال اخیر چه میکردید؟! البته پاسخ مشخص است: در قوانین بودجه سنواتی، بدهی دولت به تامین اجتماعی تامین اعتبار نمیشود، چه برسد به تامین اعتبارِ مجزا و علیحده برای همسانسازی!
و بازنشستگان چه خوب گفتهاند بارها که ما بودجهی همسانسازی نمیخواهیم، همان قانون را در مورد مستمریهای ما اجرا کنید، برایمان کافیست، شما مطالبات سازمان را نمیپردازید، چطور بودجه جداگانه خواهید داد….؟!
و سرابی به نامِ دائمی شدن!
از همهی اینها گذشته، اساساً آیا «دائمی شدن همسانسازی» در قالب برنامهی راهبردی توسعه امکانپذیر است یا این حرفها فقط شعارهاییست برای گرم کردن تنور انتخاباتِ پیش رو؛ علیرضا حیدری (کارشناس رفاه و تامین اجتماعی) در این رابطه به ایلنا میگوید: برنامههای توسعه، راهبرد هستند الزام ندارند؛ وقتی به انتهای برنامه میرسیم میبینیم خیلی از بندهای برنامه اصلاً اجرا نشده است. یادمان نرود همسانسازی یا متناسبسازی، مختص برنامه ششم نبود در همهی برنامههای قبلی هم آمده بود اما اجرا نشد؛ اتفاقاً بحث همینجاست، چطور قرار است قابلیت اجرا پیدا کند؟!
او ادامه میدهد: کسی نمیتواند تضمین کند که در پنج سالِ آینده شرایط چقدر ثبات دارد و چه میزان اعتبار برای همسانسازی اختصاص میدهند؛ معمولاً بندهای بسیاری از برنامههای توسعه، به کل کنار گذاشته میشوند چون اعتبار نیست و امکان اجرا فراهم نمیشود. بنابراین حتی اگر دائمی شدن همسانسازی را در برنامه هفتم بیاورند، تکلیف نیست، فقط یک راهبرد است، فقط زمانی که تبدیل به قانون شود و اعتبار مورد نیاز آن در بودجهی سالیانه بیاید، تبدیل به تکلیف میشود؛ کما اینکه در دو سال اخیر هم اعتبار همسانسازی در بودجه سالانه نیامد!
حیدری به تکلیف بند ب ماده ۱۲ برنامه ششم در رابطه با همسانسازی حقوق بازنشستگان صندوقهای مختلف اشاره کرد که تامین اجتماعی در نهایت در سال ۹۹ با اشکالات و کاستیهای بسیار اجرا کرد و افزود: دلیل اجرای متناسبسازی در سال ۹۹، بخشنامه نوبخت برای افزایش ۵۰ درصدی کارمندان دولت بود که مجبور شدند برای بازنشستگان کشوری همسانسازی را اجرا کردند و در نهایت، به اجبار متناسبسازی را آنهم با ایرادات بسیار در تامین اجتماعی پیاده کردند؛ اگر آن بخشنامه نبود، نه تامین اجتماعی و نه دولت هیچکدام به صرافت نمیافتادند برای مستمریبگیران کارگری متناسبسازی حقوق را اجرا کنند.
این کارشناس رفاه نتیجه میگیرد: بنابراین از این شعارهای نمایندگان مجلس آب چندانی برای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی گرم نمیشود….
دولت، لایحهی همسانسازی را بعد از یکسال معطلی در راهروهای مجلس پس گرفت هرچند سهم بازنشستگان کارگری از آن لایحه چیزی در حد صفر بود؛ حالا در آستانهی انتخابات، نمایندگان مجلس دوباره به یاد همسانسازی افتادهاند و از دائمی شدن آن سخن میگویند، در حالیکه راهکار عملی برای تحقق آن ندارند. همزمان بازنشستگان اعتنایی به پیشنهادات راهبردی و غیرعملی که «احتمالاً» در متن برنامه هفتم گنجانده میشود، ندارند. امروز خط فقر ۳۰ میلیون تومان است اما مستمری بازنشسته ۹ میلیون، و چرخاندن یک زندگی با ابعاد عظیم آن با این مستمریها امکان ندارد….
گزارش: نسرین هزاره مقدم